-
تو
دوشنبه 21 تیرماه سال 1389 18:56
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه شب به تو حجرت کرده بودم با گل...
-
آرزوی با تو بودن
دوشنبه 21 تیرماه سال 1389 11:24
آرزومه که یه روز تو کلبه ی قشنگمون یه شب صاف مهتابی، با دیوارای عنابی دست بکشم رو گونه هات،خیره بشم به اون چشات حس کنم کنارمی،تو آغوش گرم منی سرت رو شونه هام باشه،دستات توی دستام باشه نگات تو چشم من باشه،لبات روی لبهام باشه از عشق هم گر بگیریم،از امروز و فرداها بگیم با این دلهای پاکمون،یه جشن کوچیک بگیریم
-
کوچه از فریدون مشیری،عاشقانه،شعر عکس عاشقانه،بی تو مهتاب شبی
یکشنبه 13 تیرماه سال 1389 10:58
بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی...
-
پیام مدیران
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 16:47
با سلام خدمت تمام بازدید کنندگان عزیز خوش آمدید امیدوارم تا به الان وبلاگ های گروه ما مورد رضایت و مورد استفاده ودلخواه تون بوده باشه هر کاستی از ما دیدید ببخشید ان شاالله بعد از امتحانات گروه ما فعالیتش رو به نحو احسن شروع میکنه و عیب هاش برطرف میشه تا رضایت شما عزیزان جلب بشه و از وبلاگ هامون به بهترین نحو احسن...
-
بگو منو کم داری
پنجشنبه 6 اسفندماه سال 1388 10:38
یه نیمکت تنها یه شعله خاموش یه لحظه یک رویا منو تو در آغوش یه یادگار از عشق رو تن درخت پیر یه قصه ی کوتاه ای وای از این تقدیر بگو منو کم داری بگو بگو کمی غم داری بگو بگو تو هم بیقراری یه لحظه آروم نداری مث یه ابر بهاری بگو که هر شب میباری بگو دلت برام تنگ شده همون دلی که میگن از سنگ شده بگو یگه طاقت نداری اشک توی...