لیلی و مجنون

دلداده

لیلی و مجنون

دلداده

کمپین رهروان غدیر

بسم الله الرحمن الرحیم از آیاتی که به طور خاص در شأن امامت امیر المومنین و اولاد طاهرینش (علیهم السلام) نازل شده، آیه ی 67 سوره ی مائده معروف به «آیه ی تبلیغ» می باشد. نزول این آیه پیش از وقوع ماجرای غدیر خم و ایراد خطبه ی مفصل حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) در آنجا می باشد. شأن نزول آیه و ماجرای غدیر خم از مسلمات تاریخی و مورد اتفاق همه ی مسلمانان از شیعه و سنّی می باشد. اما از آنجا که این آیه و سپس خطبه ی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) دلیلی است واضح و آشکار بر امامت و ولایت حضرت علی (علیه السلام)، مخالفین و معاندین دست به کار شده و ایراداتی بر استدلال شیعه به این آیه مطرح کرده اند. یکی از این اشکالات آن است که مگر ممکن است رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از ابلاغ امر خدا ترسیده باشند؟! خوف برای رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) چه معنائی دارد؟! در این مقاله بر آنیم تا پاسخی کوتاه به این اشکال بی مورد بدهیم. دلایل خوف رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم پیامبر (ص) از ابلاغ این پیام الهی به این جهت که مردم به او تهمت زده و نسبت دروغ دهند و به بگویند ، پسر عموی خود را معرفی نموده ، خوفناک بوده است . همچنین نزدیک بودن آنان به عصر جاهلیت و مسائل قومی و قبیله ای ، ممکن بود آنان را از پذیرش سخن رسول خدا (ص) بازدارد . حاکم حسکانی حنفی که از علمای سرشناس اهل سنت در قرن پنجم می‌باشد ، در کتاب معروف خود "شواهد التنزیل" روایاتی را نقل کرده که به خوف رسول خدا در آن ها اشاره شده است. در اینجا دو مورد را با هم می بینیم. ابن عباس و جابر بن عبد الله می گویند : خداوند پیامبر را امر کرد که علی را برای مردم نصب کند و آنان را از ولایت او باخبر نماید . پس رسول خدا ترسید که مردم بگویند : پسرعمویش را یاری کرد و به خاطر این بر وی طعنه بزنند . لذا خدا به او وحی کرد که : ای رسول ! آنچه را از سوی پروردگارت به تو رسیده ابلاغ کن ! الآیه . پس رسول خدا برای ولایت او در روز غدیر اقدام نمود . عن ابن عباس و جابر بن عبد الله قالا أمر الله محمدا أن ینصب علیا للناس لیخبرهم بولایته فتخوف رسول الله ص أن یقولوا حابى ابن عمه و أن یطعنوا فی ذلک علیه، فأوحى الله إلیه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الآیة، فقام رسول الله بولایته یوم غدیر خم. شواهدالتنزیل ، الحاکم الحسکانی ، ج 1 ص 256 عبد اللَّه بن عباس حدیث معراج را از پیامبر نقل مى‏کند تا آنجا که خداوند فرمود: من پیامبرى را مبعوث نکردم مگر اینکه براى او وزیرى قرار دادم و تو رسول خدا هستى و على وزیر توست. ابن عباس می گوید: پیامبر خدا فرود آمد و دوست نداشت از این موضوع به مردم سخن بگوید، چون آنان به عصر جاهلیت نزدیک بودند تا اینکه شش روز گذشت و خداوند این آیه را نازل کرد: «فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى‏ إِلَیْکَ ، شاید تو ترک‏کننده قسمتى از آنچه بر تو وحى شده است باشى» پس پیامبر خدا تحمل کرد تا اینکه روز هیجدهم شد و این آیه نازل گردید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» آنگاه پیامبر خدا به بلال دستور داد که در میان مردم اعلام کند که فردا کسى نماند مگر اینکه به غدیر خم برود، پیامبر خدا و مردم فردا (به آنجا) رفتند، پیامبر گفت: اى مردم خداوند مرا با پیامى به سوى شما فرستاده است و من در آن درنگ مى‏کردم از بیم آنکه مرا متهم و تکذیب کنید تا اینکه پروردگارم با وعیدى پس از وعیدى مرا در باره آن مورد عتاب قرار داد. آنگاه دست علىّ بن ابى طالب (ع) را گرفت و او را بلند کرد تا جایى که مردم سفیدى بغل آنها را دیدند سپس گفت: اى مردم! خدا مولاى من است و من مولاى شمایم، پس هر کس که من مولاى اویم على مولاى اوست، خداوندا هر کس را که او را دوست بدارد دوست بدار و هر کس را که او را دشمن بدارد دشمن بدار و هر کس را که او را یارى کند یارى کن و هر کس را که او را خوار سازد خوار کن و این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» . عن عبد الله بن عباس عن النبی ص [و ساق‏] حدیث المعراج إلى أن قال و إنی لم أبعث نبیا إلا جعلت له وزیرا، و إنک رسول الله و إن علیا وزیرک. قال ابن عباس فهبط رسول الله فکره أن یحدث الناس بشی‏ء منها إذ کانوا حدیثی عهد بالجاهلیة حتى مضى [من‏] ذلک ستة أیام، فأنزل الله تعالى فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى‏ إِلَیْکَ فاحتمل رسول الله [ص‏] حتى کان یوم الثامن عشر، أنزل الله علیه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ثم إن رسول الله ص أمر بلالا حتى یؤذن فی الناس أن لا یبقى غدا أحد إلا خرج إلى غدیر خم، فخرج رسول الله ص و الناس من الغد، فقال یا أیها الناس إن الله أرسلنی إلیکم برسالة و إنی ضقت بها ذرعا مخافة أن تتهمونی و تکذبونی حتى عاتبنی ربی فیها بوعید أنزله علی بعد وعید، ثم أخذ بید علی بن أبی طالب فرفعها حتى رأى الناس بیاض إبطیهما [إبطهما] ثم قال أیها الناس الله مولای و أنا مولاکم فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. و أنزل الله الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ‏ . شواهدالتنزیل ، الحاکم الحسکانی ، ج 1 ص 257 و 258 جایگاه حاکم حسکانی : او در میان جامعه اهل سنت از جایگاه ممتازی برخوردار است از جمله ذهبی رجالی سرشناس اهل سنت ، او را چنین معرفی می‌نماید :‌ الإمام المحدث البارع القاضی أبو القاسم عبیدالله بن عبدالله ابن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن حسکان القرشی العامری النیسابوری الحنفی الحاکم ... او إمام ، محدث ، دانشمند ، قاضی أبو القاسم عبیدالله بن عبدالله ابن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن حسکان قرشی عامری نیسابوری حنفی و حاکم است ... سیر أعلام النبلاء ، ، الذهبی ، ج 18 ص 268 تعبیر امام در مورد او به خوبی از جایگاه ممتاز حاکم حسکانی خبر می‌دهد . همچنین ذهبی در کتاب تذکرة الحفاظ و سیوطی در کتاب طبقات الحفاظ درباره او چنین می‌نویسند : الحسکانى القاضى المحدث أبو القاسم عبید الله بن عبد الله بن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن حسکان القرشی العامری النیسابوری الحنفی الحاکم ویعرف بابن الحذاء الحافظ شیخ متقن ذو عنایة تامة بعلم الحدیث ... حسکانى ، قاضى و محدث ، أبو القاسم عبید الله بن عبد الله بن أحمد بن محمد بن أحمد بن محمد بن حسکان قرشی عامری نیسابوری حنفی حاکم و معروف به ابن حذاء است ، که حافظ و شیخی متقن و دارای عنایتی تمام به علم حدیث بوده است ... تذکرة الحفاظ ، الذهبی ، ج 3 ص 1200 - طبقات الحفاظ ، السیوطی ، ج 1 ص 442 شاهد متقنی بر این خوف رسول اکرم (ص) سخنی است که در صحیحین از ایشان نقل شده است . بخاری و مسلم در صحیحین نقل کرده اند که عقبة بن عامر می گوید: روزی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بر جنازه ای نماز خوانده و سپس بر منبر رفت و سخنانی ایراد کرد و در پایان فرمود: به خدا قسم نمی ترسم که بعد از من مشرک شوید، بلکه آنچه بر شما می ترسم این است که به دنیا رغبت کرده و برای آن رقابت کنید. عن عقبة ابن عامر أن النبی صلى الله علیه وسلم خرج یوما فصلى على أهل أحد صلاته على المیت ثم انصرف إلى المنبر فقال إنی فرط لکم وأنا شهید علیکم وإنی والله لأنظر إلى حوضی الآن وإنی أعطیت مفاتیح خزائن الأرض أو مفاتیح الأرض وإنی والله ما أخاف علیکم أن تشرکوا بعدی ولکن أخاف علیکم أن تنافسوا فیها . صحیح البخاری ، البخاری ، ج 2 ص 94 و ج 5 ص 40 و ج 7 ص 173 - صحیح مسلم ، مسلم النیسابوری ، ج 7 ص 67 نسبت خوف به پیامبران ‌در قرآن قرآن کریم در موارد متعددی صراحتا به پیامبران نسبت خوف داده است ، و چنین نسبتی را منافی شأن نبوت نمی‌داند . حال اگر این نسبت ، اهانت به آنان باشد ، آیا می‌توان گفت که قرآن کریم به پیامبران (ص) اهانت نموده است ؟ خداوند متعال در قرآن کریم با صراحتِ تمام از خوف پیامبر اولوالعزمی چون حضرت موسی (ع) در ابلاغ رسالت الهی و نیز تکلم او به این خوف در پیشگاه الهی ، آن هم دقیقا بعد از فرمان خداوندی به دعوت فرعون و قومش ، سخن گفته و می‌فرماید : « وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنْ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ * قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلاَ یَتَّقُونَ * قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِی » . « (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت موسى را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو * قوم فرعون ، آیا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمى کنند؟! *(موسى) عرض کرد: « پروردگارا! از آن می‌ترسم که مرا تکذیب کنند » . سوره شعراء آیه10 الی12 « ... وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِی * قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ و َنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَاناً فَلاَ یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنْتُمَا وَ مَنْ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ » . « و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند مى ترسم مرا تکذیب کنند! فرمود: «بزودى بازوان تو را بوسیله برادرت محکم (و نیرومند) مى کنیم، و براى شما سلطه و برترى قرار مى دهیم و به برکت آیات ما، بر شما دست نمى یابند شما و پیروانتان پیروزید!» سوره قصص آیه 33 و34 « اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی * فَقُولاَ لَهُ قَوْلا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى * قَالاَ رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَی * قَالَ لاَ تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى » . بسوى فرعون بروید که طغیان کرده است! * اما بنرمى با او سخن بگویید شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد! * (موسى و هارون) گفتند: «پروردگارا! از این مى ترسیم که بر ما پیشى گیرد (و قبل از بیان حق، ما را آزار دهد) یا طغیان کند (و نپذیرد)!» * خداوند فرمود : « نترسید ! من با شما هستم (همه چیز را) مى شنوم و مى بینم! » . سوره طه آیه 42 الی46 حال جای این سوال است که آیا قرآن به حضرت موسی (ع) اهانت نموده است ؟ و آیا کسی اگر بگوید که رسول خدا (ص) از ابلاغ ولایت امیر المؤمنین(ع) که انکار و دشمنی و دودستگی جامعه نوپای اسلامی را به دنبال ‌داشت ، خوف داشته است ، به پیامبر(ص) اهانت و جسارت نموده است ؟ همچنین خداوند خوف حضرت موسی (ع) از این که به دست فرعونیان به خاطر قتل شخص قبطی ، کشته شود سخن گفته و می‌فرماید : « قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِی» . عرض کرد: «پروردگارا! من یک تن از آنان را کشته ام ، مى ترسم مرا به قتل برسانند! سوره قصص آیه 33 و34 «... وَلَهُمْ عَلَىَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِی » . و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهى دارند مى ترسم مرا بکشند .سوره شعراء آیه 14 قرطبی در تفسیر این آیات می‌نویسد : وقد مضى فی طه ذکره وخاف موسى أن یقتلوه به ودل على أن الخوف قد یصحب الأنبیاء والفضلاء والأولیاء مع معرفتهم بالله وأن لا فاعل إلا هو إذ قد یسلط من شاء على من شاء . و موسى از این که آنان او را به خاطر آن قبطی به قتل رسانند ، ترسید که ، بر این نکته دلالت دارد که گاهی با وجود معرفت به خداوند و درک این نکته که فاعلی جز او نیست ، خوف مصاحب و همراه انبیاء وبزرگان و اولیای الهی بوده است زیرا که گاهی خداوند هر که را بخواهد بر هر که بخواهد مسلط می‌نماید . الجامع لأحکام القرآن ، القرطبی ، ج 13 ص 92 در بسیاری از منابع اهل سنت از طریق عایشه و ابن عباس ، این گونه آمده است که رسول خدا (ص) تا زمانی‌که آیه « یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ » نازل نشده بود ، محافظ و نگهبان برای خود داشتند ،‌ با توجه به تصریح علمای اهل سنت مبنی بر نزول این آیه در مدینه و بلکه در اواخر بعثت نازل شده همان گونه که ابن کثیر دمشقی از ارکان وهابیت می‌نویسد : ... والصحیح أن هذه الآیة مدنیة ، بل هی من أواخر ما نزل بها . نظر صحیح این است که نزول این آیه در مدینه بوده و بلکه از آخرین آیاتی است که نازل شده ، است . تفسیر القرآن العظیم ، ابن کثیر الدمشقی ، ج 2 ص 80 ، حال این سوال اساسی مطرح می‌شود که ، آیا این نگهبانی و حراست طولانی چندین ساله ، نشان خوف و به تبع آن جسارت به ساحت رسول خدا (ص) نخواهد بود؟ و آیا طبق نظر کسانی که نسبت خوف به پیامبر (ص) را اهانت به ایشان تلقی می‌کنند ، اهانت نمی‌باشد؟! کمپین رهروان غدیر

لینک های مهم و مفید در باب مسئله ی غدیر خم

http://up.iranblog.com/images/pzg5pxsd2llru3qe0z1.doc  

   آیا آیات ابلاغ واکمال در غدیر خم و امامت حضرت علی است؟

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/t8vaiv20apgt51bjsev.doc

الإجابة عن الشبهات الغدیر

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/6j689t14so5k0yr92dy.doc

شبهات غدیر

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/ggpl4z6tchzq7hqysn3f.doc

غدیر- میلانی

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/42dapesgnyknud911ubr.doc

آیا جمله‌ « اللّهم وال من والاه ... » در حدیث غدیر از نظر سندی صحیح است؟ گروه امامت و خلافت  

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/35ziu3wwnapc66tv766x.doc

آیا روایت حسن مثنی در انکار دلالت حدیث غدیر

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/s1u6vmrvftyl3x1vsd7n.doc

آیا علمای اهل سنّت کلمه «مولی» در حدیث غدیر را به معنای امام و خلیفه معنی کرده اند؟  

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/wit1a8ielex1uhdt6sy.doc

پاسخ به شبهات غدیر

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/8o6f41uk0kiulhkw1x1l.doc

بررسی سندی روایت «علیٌ ولی کل مؤمن بعدی» از منظر اهل سنت  

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/juo3ubfp3oqfmhgqdh.doc

قال رسول الله    (حدیث غدیر)

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/acux7g8el7kh52pheyw.doc

گر مراد رسول خدا (ص) از حدیث غدیر ، ولایت امیر مؤمنان (ع) بود ، چرا در سقیفه به آن احتجاج نشد؟

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/zr23ydzbsfsgsefsks.doc

نقد دیدگاه های اهل سنّت درباره حدیث غدیر

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/gzl4nhiyla1l12hgyxrf.doc

خلافت

-----------------------*****-----------------------

http://up.iranblog.com/images/a5k7u9thprgog3nqeoit.doc

رد

---------------------*****---------------------------

http://bandinternety.persiangig.com/gadir/gadir.rar

-------------------*****----------------------------------

http://bandinternety.persiangig.com/gadir/%d8%aa%d9%88%d8%a7%d8%aa%d8%b1%20%d8%ad%d8%af%db%8c%d8%ab%20%d8%ba%d8%af%db%8c%d8%b1.pdf

-----------------------------*****--------------------------------

http://bandinternety.persiangig.com/gadir/ghadir.pdf

-------------------------------**********--------------------

غدیر خم، بزرگترین عید شیعیان

 
 
همه ما از واقعه تاریخی که در روز هجده ذی حجه سال دهم هجرت به وقوع پیوسته و مسلمانان همه ساله آنرا به عنوان بزرگترین عید خود، جشن میگیرند، مطلع هستیم.

همه ما جمله "هرآنکه من مولای او هستم، علی مولای اوست" را بارها شنیده ایم و به آن ایمان داریم.
جشن عید غدیر در ایرانعید غدیر بعد ازعید باستانی نوروز مهمترین و با ارزش ترین عید در نزد مردم ایران است. شور و حال وصف ناپذیری که در این عید وجود دارد در اعیاد دیگر همچون فطر و قربان دیده نمی شود و دلیل آن همانطور که بیان شد به خاطر عشق و علاقه ای است که مردم ما به حضرت علی بن ابیطالب (ع) دارند.

رسم بر آن است که صبح روز عید، مردم به دیدار و دست بوسی سادات و ذریه امیرالمومنین (ع) می روند و ادای احترام به سادات می نمایند و سادات نیز ضمن پذیرائی با شربت و شیرینی و اهداء هدیه ای به رسم یاد بود از مهمانان قدردانی می نمایند.

بازار جشن و سرور و عروسی نیز در این روز بسیار پر رونق است و علاوه بر آن در این روز، خانواده نوعروس و تازه داماد هدایایی به زوج تازه میدهند و در بعضی از مناطق، این هدایا با آداب و رسوم خاصی تهیه و تقدیم میشود. به خصوص اگر یکی یا هردو آنها سید باشند، مراسم مهمتر و با شکوهتر خواهد بود.

در این روز مردم بهترین و زیباترین لباسهای خود را می پوشند، خود را معطر به بهترین عطرها می نمایند و با چهره ای خندان و شادمان به دید و بازدید میپردازند.در این روز افراد بسیاری روزه می گیرند و به مومنین قرض و اطعام می دهند.

مردم اعتقاد دارند پولی که به عنوان هدیه از سادات گرفته اند نباید خرج نمایند بلکه به عنوان تبرک و برکت در نزد خود نگهداری کنند.

در شب عید غدیر در مساجد و حسینیه ها مراسم جشن و سرور و مولودی خوانی برپاست. همچنین در منازل سادات و علما نیز مداحان و شاعران در وصف مولا علی (ع) و غدیرخم مولودی خوانی می نمایند. سادات نیز چند روز مانده به عید غدیر خم اقدام به خانه تکانی و گردگیری منازل خود می کنند و خود را آماده پذیرایی از مهمانان آماده کنند.

اما آنچه در زیر میخوانید شرح کوتاهی از واقعه ای است که حجت پیامبر را بر پیروانش تمام کرد و دین اسلام را به دینی پایدار و بی خدشه مبدل ساخت. این نوشته از سایت "مرکز اطلاع رسانی موسسه فرهنگی شهید آوینی" تهیه شده است.

آخرین حج
در سال دهم هجرت، زمانی که پیامبر اکرم (ص) دریافت به زمان رحلت خود نزدیک میشود، بی وقفه میکوشد تا زمان حضورش را در میان مسلمانان پربارتر نماید و به همین دلیل، زیباترین و دقیق ترین مراسم حج را به اتفاق یاران خود انجام داد.

در آن روزها بیمارى سختى (آبله یا حصبه) در مدینه شایع بود که بسیارى از مسلمانان را از این سفر محروم مى داشت با این حال دهها هزار نفر با پیامبر همراه شدند. مورخان، همراهان آن حضرت را چهل هزار، هفتاد هزار، نود هزار، 114 هزار، 120 هزار و 124 هزار نفرنوشته اند ولى با این همه حق این است که بگوییم چنان جمعیتى در رکاب آن حضرت حرکت کردکه شمارش بر جز خدا پوشیده است.

اینان کسانى بودند که از مدینه مى آمدند، ولى تعداد حاجیان به این عده منحصر نمى شد زیرا اهل مکه و ساکنان حومه آن و کسانى که از یمن در رکاب على (ع) آمده بودند نیز در حج شرکت داشتند.
دلیل انتخاب محل غدیر خمپس از پایان یافتن این حج که به الوداع، حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام خوانده اند با پایان گرفتن مراسم حج پیامبر (ص) به سوى مدینه حرکت کرد هنگامى که به سرزمین رابغ رسید، در محلى که غدیر خم نام داشت، جبرئیل امین بر او نازل شد و پیامى بدین شرح از پروردگار بر او تلاوت کرد.

اى رسول ما! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت خود را به انجام نرسانده اى و خدا تو را از مردم ایمن خواهد کرد همانا خداى، قوم کفرپیشه را هدایت نمى کند.

این پیام الهى ماموریتى خطیر بر عهده پیامبر اکرم (ص ) مى گذاشت، اعلان چیزى که باید همگان ازآن باخبر شوند و اگر چنین نکند گویاکارى صورت نداده است.

بنابراین بهترین موقعیت براى اعلام چنین پیامى همین جا بود، جایى که راه مصر و عراق و مدینه و حضرموت و تهامه از هم جدا مى شود و همه حاجیان ناگزیر از آن مى گذرند. غدیر خم مناسب ترین محلى بود که مى توانست چنین پیام پر اهمیتی رابه گوش همگان برساند.

مهمترین خطبه پیامبر اسلامپیامبر، پس از جمع شدن تمام حجاج و در زیر خورشید تابان، از یاران خود خواست تا زیر چند درخت کهنسال را بروبند و با رویهم گذاردن جهاز شتران منبرى بلند برافرازند، سپس بر فراز منبر برآمد و خطبه اى بدین شرح ایراد کرد:

"ستایش مخصوص خداوند است از او کمک مى خواهیم و به او ایمان مى آوریم و بر او توکل مى کنیم و از شر نفس و بدى کردارمان به او پناه مى بریم ، خدایى که هدایت کننده اى نیست آنکه رااو گمراه سازد و گمراه کننده اى نیست هر که را او هدایت کند گواهى مى دهم که معبودى جزخداى یگانه نیست و محمد بنده و فرستاده اوست."

"من پیش از شما به حوض کوثر مى رسم و شما در کناره حوض بر من وارد خواهید شد،حوضى که عرض آن به اندازه فاصله صنعا تا بصرى است ، و در آن جامهایى است از نقره به شماره ستارگان، حال بنگرید که پس از من با دو میراث گرانبها چگونه رفتار مى کنید."

مردى از میان جمعیت فریاد برآورد: یا رسول اللّه ! آن دو چیز گرانبها چیست ؟

فرمود: یکى از آن دو که بزرگتر است ، کتاب خداست یک طرفش در دست خدا و طرف دیگرش به دست شماست ، پس آن را محکم نگه دارید تا گمراه نشوید و دیگرى که کوچکتر است ، عترت و خاندان من است و خداى نیکى کننده آگاه به من خبر داده است که این دو هرگز از هم جدا نمى شوند، تا در لب حوض در قیامت به من رسند من هم از خدا همین را خواسته ام، پس شما ازآنها پیشى نگیرید که هلاک مى شوید و از آنها وا نمانید که هلاک مى شوید."

سپس دست على (ع )را گرفت و بلند کرد، آنگاه فرمود: اى مردم! چه کسى نسبت به مؤمنان از خود ایشان سزاوارتر است ؟

گفتند: خدا و رسولش بهتر مى دانند.

فرمود: خدا مولا و سرپرست من است و من مولا و سرپرست مؤمنانم و من نسبت به مؤمنین ازخود ایشان سزاوارترم پس هر کس من مولا و سرپرست اویم ، على مولا و سرپرست اوست." این جمله را سه بار تکرار کرد.

سپس گفت : "خداوندا! دوستى کن با هر کس که با على دوستى کند، و دشمنى کن با هر کس که على را دشمنى کند، دوست بدار هر کس که على را دوست مى دارد، و دشمن دار هر کس او رادشمن مى دارد، یارى کن هر کس را که یاریش کند و بى یاور بگذار هر کس تنهایش گذاردو حق را همواره با على بدار هر طرف که باشد .

اى مردم باید حاضران، این پیام را به غایبان برسانند."

چون خطبه نبوى به پایان رسید امین وحى براى بار دوم نازل شد و او را به این پیام مفتخر ساخت:

"امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد (اسلام را به عنوان دین براى شما پسندیدم)"

پیامبر اکرم(ص) پس از دریافت این پیام مسرت بخش ، فرمود:"اللّه اکبر! که دین کامل و نعمت تمام گشت و پروردگارم به رسالت من و ولایت على بعد از من راضى شد" .

kashan.ir, aviny.com

چندین حدیث راجع به غسل جمعه

حضرت علی (ع): اگر کسی غسل جمعه را ترک کند او در هم و غم خواهد بود تا جمعه دیگر.

حضرت صادق (ع):غسل جمعه پاک کننده وکفارۀ گناهان است میان دو جمعه. 

 

حضرت رسول اکرم(ص): هر کس غسل جمعه کند گناهانش آمرزیده میشود تماماً و به هر قدمی که بر می دارد از برای غسل جمعه،بیست حسنه برایش نوشته می شود. 

 

حضرت علی(ع): غسل جمعه واجب است بر هر مسلمان 

.

حضرت صادق (ع): غسل کن روز جمعه، مگر آن که مریض باشی که بترسی بر خودت. 

 

حضرت صادق(ع): هر کس عمداً غسل جمعه را ترک کند باید استغفار نماید. 

 

حضرت صادق(ع): غسل جمعه بر هر مرد و زنی چه آزاد باشد چه بنده ، واجب است. 

 

حضرت صادق(ع): وقت غسل جمعه قبل از ظهر بهتر است وهر چه به زوال ظهر نزدیکتر باشد افضل تر است. 

 

حضرت صادق(ع): اگر روز جمعه گذشت روز شنبه قضاء کند واگر روز پنج شنبه رسید ومی ترسد روز جمعه دسترسی به آب پیدا نکند،روز پنج شنبه غسل را بجا آورد. 

 

پیامبر اکرم(ص): هر کس موفق شود چهل جمعه پشت سر هم غسل کند بدنش در قبر نخواهد پوسید.

همراه زندگیم

همراز لحظه های دلتنگیم...

                         خنده های گرم و دلنشین تو را بر لبانت می خواهم

          تقدیم به تو که یادت در فکرم و عطر تو در میان لحظه های زندگیم ماندگار است

                     از خدا می خواهم ذره ذره وجودم را فدای وجودت کند

                                بهترین صدای زنذگی من تپش قلب توست